معنی شتر و جمل
عربی به فارسی
شتر , سار , مسافرت کردن با شتر , رنگ شتری
زیباکردن , ارایش دادن , قشنگ شدن , فریبا نمودن , طلسم کردن , پر زرق و برق کردن
فرهنگ عمید
شتر نر،
فرهنگ معین
(جَ مَ) [ع.] (اِ.) شتر.
فرهنگ فارسی آزاد
جَمَل، شتر (یک کوهانه یا دو کوهانه) (جمع:جِمال، اَجْمال، جُمَل، جَُِمالَه)،
جُمَّل، ریسمان، طناب ضخیم،
لغت نامه دهخدا
لحیا جمل. [ل َح ْ ج َم َ] (اِخ) موضعی است میان مکه و مدینه و آن عقبه ٔ جحفه است بر هفت میلی سقیا. لَحی جَمَل و لِحی جَمَل نیز گویند. رجوع به لحی جمل شود. (معجم البلدان).
عین جمل
عین جمل. [ع َ ن ِ ج َ م َ] (اِخ) چشمه ای است در نواحی کوفه از نجف، در نزدیکی قُطقُطانه. و آن را با چند چشمه ٔ دیگر «عیون » نامند. از آنجا به قَیّاره روند. وجه تسمیه ٔ آن بسبب مردن شتری است بدانجا. و گویند بسبب این است که حفرکننده ٔ آن «جمل » نام داشت. گویند از بصره تا عین جمل سی میل است. (از معجم البلدان).
فارسی به عربی
جمل
معادل ابجد
979